شب عملیات بود، حاج خلیل آمد و همه بچه ها را بوسید، حال عجیبی داشت، آفتابه را برداشت، به پشت سنگر رفت، ناگهان صدای انفجار آمد، حاج خلیل شهید شد. بله وی روی مین ها ریده بود!
*****
غضنفر می خواسته زنشو طلاق بده میره دادگاه
قاضی : چرا بعداز ده سال ازدواج می خواهی زنتو طلاق بدی ؟
غضنفر : آخه آقای قاضی از همان روز اول ازدواج همش چیزا رو پرت می کرد طرفم
قاضی : خوب چرا حالا بعد از ده سال آمدی برای طلاق ؟
غضنفر : آخه آقای قاضی تازگی ها نشانه گیریش خوب شده !!!
*****
دیوانه اولی : اسمت چیه ؟
دیوانه دومی : غضنفر
دیوانه اولی : اسم داداشت چیه ؟
دیوانه دومی : غضنفر
دیوانه اولی : چطوری میشه هر دوتاتون غضنفر باشین ؟
دیوانه دومی : همه مردهای فامیل ما اسمشون غضنفره
به غیر از داداشم قل مراد ، که اسمش حیف نونه !!!
*****
یه روز یه مار میره توی حموم زنونه
همه داد و فریاد می کنند
ماره میگه : نترسید ، من کبری هستم !!!
*****
غضنفر می خواسته مین خنثی كنه
گوشاش رو می گیره
پاش رو می ذاره روی مین !!!
*****
يه روز غضنفر داشته روی خودش آب يخ می ريخته
قل مراد می بيندش و ازش می پرسه :
چرا همچين كاری می كنی ؟!
غضنفر ميگه : می خوام سرما بخورم
قل مراد ميگه چرا ؟!
غضنفر ميگه : آخه يه پنی سيلين تو خونه دارم
داره تاريخ مصرفش می گذره !!!
*****
یک نفر از آخوندی می پرسه: حاج آقا، به نظر شما بهترین نماز کدوم نمازه؟
آخوند میگه: نماز میّت! مرده میگه: برای چی!؟
آخوند میگه: اولاً وضو نداره، دوماً کفش دراوردن نداره که بدزدنش، سوماً رکوع و سجده نداره و چهارماً بفرمایید نهار
*****